1.) Hawkoceros
2.) Whaleguin
3.) Red Llama
4.) Lowland Pugrilla
5.) Pinehootle
6.) Puguin
7.) Eleduck
8.) Guinea lion
9.) Awwstrich
10.) Mantaraffe
11.) Tigles
12.) Pugther
13.) Crabbo
14.) Sharkador Retriever
15.) Chadolphin
16.) Hog
17.) Mushrapus
18.) Leagle
19.) Puggy
20.) BION
21.) Whallow
22.) Nightmare
23.) Great White Bark
24.) Pidgepug
25.) Flamingant
26.) Elemeleon
27.) Slawk
28.) Nightmare #2
29.) MOMMY?
30.) The magnificent Hammereagle
یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامهای بدین مضمون نوشته است :
جناب آقای مورگان
با سلام
میخواهم در آنچه اینجا میگویم صادق باشم. من 25 سال دارم و بسیار زیبا ، با سلیقه و خوشاندام هستم. آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست ، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به 500 هزار دلار.
خواست من چندان زیاد نیست. هیچ کس درآنجا با درآمد سالانه 500 هزار دلاری وجود دارد؟ دارد؟ آیا شما خودتان ازدواج کردهاید؟
سئوال من این است که چه کنم تا با اشخاص ثروتمندی مثل شما ازدواج کنم؟چند سئوال ساده دارم:
1- پاتوق جوانان مجرد ثروتمند کجاست ؟
2- چه گروه سنی از مردان به کار من میآیند ؟
3- چرا بیشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهری متوسطند ؟
4 - معیارهای شما برای انتخاب زن کدامند ؟
امضا ، خانم زیبا
و اما جواب مدیر شرکت مورگان :
سرکار خانم
با سلام
نامه شما را با شوق فراوان خواندم . درنظر داشته باشید که دختران زیادی هستند که سئوالاتی مشابه شما دارند. اجازه دهید در مقام یک سرمایهگذار حرفهای موقعیت شما را تجزیه و تحلیل کنم :
درآمد سالانه من بیش از 500 هزار دلار است که با شرط شما همخوانی دارد ، اما خدا کند کسی فکر نکند که اکنون با جواب دادن به شما ، وقت خودم را تلف میکنم.
از دید یک تاجر ، ازدواج با شما اشتباه است ، دلیل آن هم خیلی ساده است : آنچه شما در سر دارید مبادله منصفانه "زیبائی" با "پول" است. اما اشکال کار همینجاست : زیبائی شما رفتهرفته محو میشود اما پول من ، در حالت عادی بعید است بر باد رود.
در حقیقت ، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زیبائی شما نه. از نظر علم اقتصاد ، من یک "سرمایه رو به رشد" هستم اما شما یک "سرمایه رو به زوال".به زبان والاستریت ، هر تجارتی "موقعیتی" دارد. ازدواج با شما هم چنین موقعیتی خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت کند عاقلانه آن است که آن را نگاه نداشت! و در اولین فرصت به دیگری واگذار کرد و این چنین است در مورد ازدواج با شما.
هر آدمی با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نیست ، ما فقط با امثال شما قرار میگذاریم اما ازدواج نه. به شما پیشنهاد میکنم که قید ازدواج با آدمهای ثروتمند را بزنید ، بجای آن ، شما خودتان میتوانید با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاری ، فرد ثروتمندی شوید. اینطور ، شانس شما بیشتر خواهد بود تا آن که یک پولدار احمق را پیدا کنید.امیدوارم این پاسخ کمکتان کند.
امضا رئیس شرکت ج پ مورگان
دو:یه روز یه خانوم حاجی بازاری خونه ش رو مرتب
کرده بود و دیگه می خواست بره حمام که ترگل
ورگل بشه برای حاج آقاش . تازه لباس
هاش رو در آورده بود و می خواست آب بریزه رو سرش
که شنید زنگ در خونه رو می زنند
از پنجره ی حمام نگاه میکنه و میبینه حسن آقا کوره ست .
بنابراین با خیال راحت
همون جور لخت میره پشت در و در رو برای حسن آقا باز می کنه .حاج
خانوم هم خیالش
راحت بوده که حسن آقا کوره ، در رو باز می کنه که بیاد تو چون از راه دور
اومده
بوده و از آشناهای قدیمی حاج آقا و حاج خانوم بود تعارفش میکنه و راه میوفته
جلو و از
پله ها میره بالا و حسن آقا هم به دنبالش درضمن بهش میگه: خب خوش
اومدی حسن آقا. صفا
آوردی! این طرفا؟ حسن آقا سرخ و سفید میشه و جواب میده:
والله حاج خانوم عرض کنم خدمتتون
که چشمام رو تازه عمل کردم و اینم شیرینیشه که
آوردم خدمتتون !!!
یک :
مردی به همسرش این گونه نوشت:
عزیزم این ماه حقوقم را نمی توانم برایت بفرستم به جایش 100 بوسه برایت فرستادم.
عاشقتم امیدوارم حالت خوب باشه
همسرش بعد از چند روز اینجوری جواب داد :
عزیزم از اینکه 100 بوس برام فرستادی نهایت تشکر را می کنم . ریز هزینه ها :
1) با شیر فروش محل سر 2 بوس به توافق رسیدیم.
2) با معلم مدرسه بچه ها با 7 بوس به توافق رسیدیم !
3) صاحب خانه هر روز می اید و 2-3 بوس از من می گیرد .
4) با سوپر مارکتی فقط با بوس به توافق نرسیدیم بنابرین من آیتم های دیگری هم به او دادم.
5) سایر موارد 40 بوس .
انشا یک بچه دبستانی در مورد ازدواج
نام : کمال
کلاس :دوم دبستان
موزو انشا : عزدواج!
هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی دایی مختار با پدر خانومش حرفش بشود. دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند! اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست. از آن موقه خاله با من قهر است. قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری می کند بعد خانومش می رود دادگاه شکایت می کند بعد می آیند دایی مختار را می برند زندان! البته زندان آدم را مرد می کند.عزدواج هم آدم را مرد می کند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خیلی بهتر است! این بود انشای من.
جالب انگیز - نقاشی های باورنکردنی پیرمرد 97 ساله -