موجودیست لطیف و دوست داشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر
کرده و به سان فرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای
خانوادهی اوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتی
ساقط کرده و روزگارش سیاه کند