دست نوشته ها دل نوشته ها

دست نوشته ها دل نوشته ها

شامل: شعر -حکایت -سروده ها- داستان- عکس و قالبهای زیبا و صدها مطالب گوناگون
دست نوشته ها دل نوشته ها

دست نوشته ها دل نوشته ها

شامل: شعر -حکایت -سروده ها- داستان- عکس و قالبهای زیبا و صدها مطالب گوناگون

نجار

خانه
یک نجار مسن به کارفرمایش گفت که میخواهد بازنشسته شود تا خانه ای برای خود بسازد و در کنار همسر و
نوه هایش دوران پیری را به خوشی سپری کند. کارفرما از اینکه کارگر خوبش را از دست میداد، ناراحت
بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت. کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه ای برایش
بسازد و بعد باز نشسته شود. نجار قبول کرد ولی دیگر دل به کار نمی بست، چون میدانستکه کارش
آینده ای نخواهد داشت، از چوبهای نامرغوب برای ساخت خانه استفاده کرد و کارش را از سرسیری انجام
داد. وقتی کارفرما برای دیدن خانه آمد، کلید خانه را به نجار داد و گفت: این خانه هدیه من به شما است،
بابت زحماتی که در طول این سالها برایم کشیده اید. نجار وا رفت؛ او در تمام این مدت در حال ساختن
خانه ای برای خودش بوده و حالا مجبور بود در خانه ای زندگی کند که اصلاً خوب ساخته نشده بود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد