لازم نیست برای طولانی زیستن، به روزهای زندگی ات اضافه کنی، تلاشت این باشد که "زندگی" را به روزهایت اضافه کنی … .
میگی مهم نیست …
اما وقتی اسمشو می شنوی
داغ دلت تازه میشه !
میگی مهم نیست …
اما تا بهش فکر می کنی ،
اشک توی چشمات جمع می شه !
میگی مهم نیست …
اما در تنهایی همش باهاش حرف می زنی !…
میگی مهم نیست …
اما بعضی وقتا دستت میره رو شمارش …
که زنگ بزنی ، نزنی ، بزنی ، نزنی !
میگی مهم نیست …
اما دلت میخواد بازم بهش فکر کنی !
میگی مهم نیست …
اما دلت واسه صداشو خنده هاش لک زده !
میگی مهم نیست …
اما شبا تا صبح خوابت نمی بره ،
با خودت میگی یعنی داره چیکار میکنه !
میگی مهم نیست …
اما میدونی چقدر " مهمه " !
می دونی خیلی دوسش داری !
میگی مهم نیست …
بگو مهمه ؛
اما …
اونی که باید باشه نیست !
باز هم ترانه های ناتمام
سر گردان میان هوای پر باد و باران دلم
چه می کند این پاییز با دلم!
عجب حال و هوای عاشقانه ایست
این روزهای خنک پاییزی
نسیمی که زیر پوست صبح من می رقصد
هر چند صبح تنهایی ست
و آفتاب کوچک ظهرهایش
با تمام نبودنت
دلتنگی غروب غمناکش
و سکوت دلگیر شب هایی که:
جای خالی تو را در آغوش جستجو میکند
و این پاییز چه می کند با دل من!
یاد بارانی که روی پوست من و تو نم زد
و ما گفتیم عشق را زیر باران دیدیم
من به پاییز بودن تمام سال عادت کرده ام!
اما به ندیدن تو...
دســـتـتـــــ مــال هــرکــی بــاشــه
چــشــمــتـــ دنـبـــال مــنــــه
هرنــگــاهــتـــ انــگــاری اســمــمــو فــریــاد مــیــزنـــه