-
تنهایی غم انگیز ترین واژه ایست که لحظه به لحظه عمرم را با او سپر
دوشنبه 25 دیماه سال 1391 00:26
تنهایی غم انگیز ترین واژه ایست که لحظه به لحظه عمرم را با او سپری کرده ام در تمام شب چراغی نیست و ماه در وسعت بی انتهای آسمان خویش تنهاست و قلب من نیز چون شبهای بی ستاره تنهاترین تنهاست در این شبهای غم انگیز تنهایی و بی قراری، تنها من با ماه این مونس و ناظر شب زنده داریهای من نجواها دارم!!!!!!! کجاست آن اهل دلی که شبی...
-
خدایا بلندم کن
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:57
"خدایــــــــــا"دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن....
-
تنها راه رسیدن دو مرغ عشق
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:57
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده...
-
خدایا بلندم کن
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:51
"خدایــــــــــا"دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن....
-
حتما حتما اینو بخونید خیلی قشنگه
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:43
حتما حتما اینو بخونید خیلی قشنگه وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که...
-
زود قضاوت نکنیم
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:40
معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا...
-
پیر مرد مغرور
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:38
یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده : هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟ دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه: خب … بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یه نفر رو...
-
برای عشق...........................
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:31
برای عشق گریه کن ولی به کسی نگو. برای عشق مثل شمع بسوز ولی نگذار پروانه ببینه. برای عشق پیمان ببند ولی پیمان نشکن . برای عشق جون خودتو بده ولی جون کسی رو نگیر. برای عشق وصال کن ولی فرار نکن. برای عشق زندگی کن ولی عاشقونه زندگی کن. برای عشق بمیر ولی کسی رو نکش . برای عشق خودت باش ولی خوب باش.
-
نظر جالب یک ریاضیدان در مورد زن و مرد!!!!!!!!!!!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:25
روزی از دانشمندی ریاضیدان نظرش را درباره زن و مرد پرسیدند. جواب داد:.... اگر زن یا مرد دارای ( اخلاق) باشند پس مساوی هستند با عدد یک =1 اگر دارای (زیبایی) هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم =10.... اگر (پول) هم داشته باشند دوتا صفر جلوی عدد یک میگذاریم =100 اگر دارای (اصل و نصب) هم باشند پس سه تا صفر جلوی عدد یک...
-
فقیر کیست؟؟؟؟؟؟؟/
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:22
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند . در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟ پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !.... پدر پرسید : آیا به...
-
سمعک
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:20
مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است… به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این خاطر، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای...
-
رطب خور مکند منع رطب خوار!!!!!!!!!!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:14
روزی زنی به همراه فرزندش نزد حضرت محمد (ص) آمد و گفت: یا رسول الله این پسر من را نصیحتی کن که دست از خوردن رطب زیاد بردارد.رسول الله فرمودند: برو و فردا با فرزندت نزد من بیا!!! زن فردا صبح زن به همراه فرزند خود نزد رسول الله آمد و باز خواسته اش را تکرار نمود مبنی بر نصیحت کردن فرزندش توسط رسول الله که رطب زیاد نخورد....
-
حکایت آن درخت
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 14:00
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر...
-
حکایت آن درخت
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 13:59
در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر...
-
حرف دلتو بزن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن ن!!!!!!!!!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 13:55
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی...
-
هیچگاه زود قضاوت نکنید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکشنبه 24 دیماه سال 1391 13:54
ﻣﺮﺩ ﻣﺴﻨﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ.ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ،ﻗﻄﺎﺭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺣﺮﮐﺖ ﮐﺮﺩ.ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺷﺮﻭﻉ ﺣﺮﮐﺖ ﻗﻄﺎﺭ ﭘﺴﺮ25ﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﺭ ﻭ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺪ.ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻟﺬﺕ ﻟﻤﺲ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ:ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺎ ﺣﺮﮐﺖ ﻣﯽ...
-
هنرش را به دیگران بگوئید و عیبش به ما لطفا نظر بدهید
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:32
هنرش را به دیگران بگوئید و عیبش به ما لطفا نظر بدهید
-
عکسهای دیدنی و خنده دار از خرابکاری های کودکان
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:25
عکسهای دیدنی و خنده دار و بامزه از خرابکاری های کودکان عکسهای دیدنی و خنده دار از خرابکاری های کودکان عکس های خنده دار کودکان عکسهای دیدنی و خنده دار از خرابکاری های کودکان
-
گل و گلدون
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:23
عکس گل های زیبا
-
آرایش عکس چشم
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:22
آرایش چشم دخترانه
-
عکسهای زمستان
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:18
تصاویر خیلی زیبا و رویایی از زمستان
-
عکس گلهای زیبا
شنبه 23 دیماه سال 1391 20:10
-
حسرت حسرت حسرت حسرت
شنبه 23 دیماه سال 1391 18:41
چرخ یک گاری در حسرت واماندن اسب اسب در حسرت خوابیدن مرد گاریچی مرد گاریچی در حسرت مرگ
-
توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه توبه
شنبه 23 دیماه سال 1391 18:32
گفته بودم که اگر بوسه دهد توبه کنم که دگر بار از این خطاها نکنم! بوسه ای داد و چو برخاست لبش از لب من توبه کردم که دگر تو به بیجا نکنم!!!!!!!!!! !!
-
پروانه
شنبه 23 دیماه سال 1391 18:26
دیدی که خون ناحق پروانه , شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند
-
دروغ
شنبه 23 دیماه سال 1391 18:06
آنکه گفت: برای تو مرده ام دروغ گفت!!! من راست می گویم: که برای تو زنده ام!
-
بی خیال تر از همیشه ای
شنبه 23 دیماه سال 1391 15:27
بی خیال تر از همیشه ای ، بی وفاتر از گذشته ای ، با آن دل سنگت مرا تنها گذاشتی و داری میروی… نه فکر آنکه مرا وابسته کرده ای به خودت ، نه یاد آنکه خاطره ها نمیسوزاند دلت … و میسوزاند دل من را هر چه خاطره بینمان گذشته ، و عذاب میدهد این دل خسته …
-
بی خیال تر از همیشه ای
شنبه 23 دیماه سال 1391 15:27
بی خیال تر از همیشه ای ، بی وفاتر از گذشته ای ، با آن دل سنگت مرا تنها گذاشتی و داری میروی… نه فکر آنکه مرا وابسته کرده ای به خودت ، نه یاد آنکه خاطره ها نمیسوزاند دلت … و میسوزاند دل من را هر چه خاطره بینمان گذشته ، و عذاب میدهد این دل خسته …
-
برترین عکسهای سال 2013
شنبه 23 دیماه سال 1391 15:22
از تبریز پاتوق
-
MEHRANG LOVE YOU
شنبه 23 دیماه سال 1391 13:28