جسد هیتلر، چه سرنوشتی پیدا کرد ؟!
در واپسین ماههای حیات، هیتلر، مبدل به مرد افسرده و رهبری شده بود که
قادر به گرفتن کوچکترین تصمیم سیاسی و نظامی نبود. در ۳۰ آوریل سال ۱۹۴۵،
هیتلر با شلیک به سر خود و خوردن سیانور، خودکشی کرد. اوا براون، معشوقه
هیتلر که در آخرین روز با وی ازدواج کرد، او را در خودکشی همراهی کرد. با
وصیت وی، جسد او و اوا براون با بنزین سوزانیده شد. در همان روز، رئیس
دستگاه تبلیغات نازیهای یعنی گوبلز و همسرش بعد از کشتن فرزندانشان،
خودکشی کردند. ارتش شوروی در ۲ و ۳ ماه می سال ۱۹۴۵، ابتدا جسد گوبلزها را
پیدا کرد و سپس در پنج می، بقایای پیکر هیتلر را پیدا کرد.
اینها
چیزهایی هستند که همه میدانند. اما در این میان برخیها هم عقیده داشتند و
حتی دارند که هیتلر، به نحوی موفق به فرار شده است. حتی اخیرا، یک
باستانشناس و متخصص استخوان به نام "نیک بانتونی" و یک استاد ژنتیک به نام
"لیندا استراسبورگ"، در اظهار نظرهایی، شک و تریدهای تازهای را در مورد
اصالت بقایای به جا مانده از پیکر هیتلر، برانگیختند، اظهار نظرهایی که
بازتاب رسانهای پیدا کرد.
به همین دلیل، خبرگزاری CNN کوشید که یک
بار دیگر به نحوی قضیه را بررسی کند. در مقالهای که چند وقت پیش این
خبرگزاری منتشر کرد و تا مدتی در شبکههای اجتماعی به دفعات لینک دهی صورت
می گرفت، چیزهای تازهای در مورد آنچه بر سر پیکر هیتلر آمد، به چشم
میخورد.
CNN حقایق ادعایی تازه را در مصاحبه اختصاصی با رئیس قسمت
آرشیو سازمان امنیت ملی روسیه FSB ، فردی به نام "ژن واسیلی خریستوفوروف"،
به دست آورده است:
در اوایل ژوئن سال ۱۹۴۵، ارتش شوروی جسد هیتلر و
براون را در جنگلی در بیرون شهر راتنئو Rathenau به خاک سپرد. ۸ ماه بعد،
یعنی در فوریه سال ۱۹۴۶، جسدها مجددا از خاک بیرون آورده شدند و در یک
پادگان ارتش شوروی در شهر ماگدبرگ آلمان شرقی، دفن شدند.
تا زمانی
که روسها بر محل دفن تسلط داشتند، خیالشان از دسترسی غریبهها به محل دفن،
راحت بود. اما در مارس ۱۹۷۰، یعنی زمانی که قرار شد که شوروی این پادگان
را تخیله کند و آن را تحویل مقامات آلمان شرقی بدهد، این واهمه در سر
مقامات امنیتی شوروی شکل گرفت که ممکن است، محل دفن هیتلر به پرستشگاه
کسانی تبدیل شود که عقاید فاشیستی دارند.
رئیس وقت KGB در آن زمان،
یوری آندروپوف بود، او با کسب موافقت از سران حزب کمونیست، اجازه یافت که
یک مأموریت فوق سری را برای امحاء بقایای اجساد هیتلر و دیگر نازیها به
مرحله اجرا درآورد.
اسم رمز این عملیات آرشیو یا The Archives بود و
به وسیله گروهی از عوامل KGB انجام شد. این عملیات در ۴ آوریل سال ۱۹۷۰
انجام شد. آنها دو پروتکل برای این عملیات داشتند. در یک پروتکل، آنها
میتوانستند با انهدام فیزیکی کل محل، مأموریت را به انجام برسانند، اما در
پروتکل بعدی، آنها با نبش قبر، بایستی بقایای اجساد را بیرون میآوردند و
نابود میکردند. آنها ترجیح دادند از شیوه دوم استفاده کنند. بقایای اجساد
در یک کوره، در بیرون شهر شوئنبک Shoenebeck که در ۱۱ کیلومتری ماگدبرگ
بود، سوزانده شد، خاکسترها جمع شد و به رود Biederitz ریخته شدند.
تنها
قسمتهایی که از بدن هیتلر باقی ماند، قسمتهایی از استخوان آرواره و
جمجمه او بود که به روسیه فرستاده شد. FSB شکی در متعلق بودن این قطعات
استخوانی به هیتلر ندارد. در سال ۲۰۰۰، در جریان نمایشگاه جنگ جهانی دوم در
مسکو، این قطعات جمجمه هیتلر که سوراخ گلولهای که هیتلر با آن خودکشی
کرده بود، روی آن مشخص بود، به نمایش گذاشته شد ...
تصویر قطعه ای از جمجمه هیتلر
کارت شناسایی هیتلر
گواهی تولد و غسل تعمید هیتلر
نکاتی در مورد زندگی هیتلر:
1. آدولف تنها فرزند خانواده هیتلر بود.
2. با پدرش اصلا رابطه خوبی نداشت.
3. از جاهای بن بست بشدت می ترسید.
4. انسانی فوق العاده با هوش بود به طوری که با دست چپ نقاشی میکرد و با دست راست ریاضی حل میکرد.
5. هرگز لب به مشروب و سیگار نزد.
6. دستور داد تا ماشینی ارزان قیمت بسازند که تمام مردم آلمان بتوانند استفاده کنند. (اون ماشین فولکس بیتل بود)
7. ماشین فولکس را هیتلر طراحی کرد.
8. خلبان مورد علاقه اش (بور) بود.
9. در جنگ دچار کوری موقت شد و در بیمارستان نظامی برلین بستری شد.
10. آدم سرسختی بود.
تاریخ
میگه آلمانها به طرز وحشیانه ای لهستان رو اشغال کردن و مورخی هست که میگه
نباید بگین لهستان باید بگین له هستان چون اونا در جنگ له شدن هیتلر
لهستانیها رو دو دسته کرد یکی دسته باسوادها و دیگری بی سوادها بعد دستور
داد تا تمامی با سواد ها رو قتل عام کنن تا مبادا روزی بهتر از آلمانها
بشن. بعد دسته بیسواد ها رو به کار در معادن بردن.
هیتلر در کتابش
میگه در طول عمرم فقط دو بار گریه کردم یکی زمانی که مادرم مرد و دیگری
زمانی که آلمان در جنگ شکست خورد. در معاهده ی ورسای آلمانها حق نداشتن
نیروی نظامی داشته باشن اما هیتلر دستور داده بود تا در کارخانه پرورش مرغ
هواپیماهای جنگی بسازند.
هیتلر زمانی که خواب بود هیچکس جرات بیدار
کردنش رو نداشت چون یه بار گروهبانی این کار رو کرده بود و اون گروهبان
بدبخت رو به تیر بار بسته بودن. به همین خاطر در اواخر جنگ اکثر مناطقی که
آلمانها از دست میدادن زمانی بود که هیتلر خواب بود.
هیتلر
12دانشمند آلمانی رو زندانی کرد و با یک هفته ای که به اونها مهلت داد به
اونها گفت: شما باید ماشینی بسازید که در گرمای آفریقا و سرمای روسیه حرکت
کنه و آب رادیاتورش در سرما یخ نزنه و در گرما جوش نیاره. اونا فولکس رو
ساختند که رادیاتور نداره و موتورش در عقب قرار داره تا سرمای زمستان و
گرمای تابستان روی موتورش تاثیر نذاره.
علت شرکت کردن آمریکا در جنگ
این بود که هیتلر به تمامی کشورهای هم پیمانش دستور داده بود تمامی کشتی
ها، ناوها و زیردریایی های کشور های بیطرف رو نابود کنن به همین خاطر یه
زیر دریایی ژاپنی یه ناو آمریکایی رو زد و این بهانه ای شد برای حضور
آمریکا در جنگ. و در انتها شعار هیتلر با ارتش خودش و هم پیمانهاش این بود
که تا زمانی که جلو میرم پشت سرم بیائید، کشتنم انتقامم رو بگیرید، عقب
نشینی کردم به من مهلت ندهید و من رو بکشید.
در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود.